با آنکه دلم شکستۀ رنج و غم است
در راه زیارت تو، ثابتقدم است
اوقات شریف ما به تکرار گذشت
مانند همیشه کار از کار گذشت
میرسد پروانهوار آتشبهجانِ دیگری
این هم ابراهیمِ دیگر در زمانِ دیگری!
چشم تو خراب میشود بر سر کفر
کُند است برای حنجرت خنجر کفر
با حسرت و اشتیاق برمیخیزد
هر دستِ بریده، باغ برمیخیزد