گل کرده در ردیف غزلهای ما حسین
شوری غریب داده به این بیتها حسین
شنیده بود که اینبار باز دعوت نیست
کشید از ته دل آه و گفت: قسمت نیست
در بند اسارت تو میآید آب
دارد به عمارت تو میآید آب
بر عهد بزرگ خود وفا کرد عمو
نامرد تمام کوفیان، مرد عمو
من غم و مهر حسین با شیر از مادر گرفتم
روز اول کآمدم دستور تا آخر گرفتم