افتاده در این راه، سپرهای زیادی
یعنی ره عشق است و خطرهای زیادی
با ذکر حسین بن علی غوغا شد
درهای حرم با صلواتی وا شد
غالب شده بود ترس بر عرصۀ جنگ
پر بود تمام معرکه از نیرنگ
آمد به حرم، اگرچه دیر آمده بود
با اشک سوی نعم الامیر آمده بود
باز این چه شورش است، مگر محشر آمده
خورشید سر برهنه به صحرا در آمده
باران ندارد ابرهای آسمانش
باران نه اما چشمهای مهربانش...
پیراهنت از بهار عطرآگینتر
داغت ز تمام داغها سنگینتر