میرسد پروانهوار آتشبهجانِ دیگری
این هم ابراهیمِ دیگر در زمانِ دیگری!
با یک تبسم به قناریها زبان دادی
بالی برای پر زدن تا بیکران دادی
آن سوی حصار را ببینیم ای کاش
آن باغ بهار را ببینیم ای کاش
با حسرت و اشتیاق برمیخیزد
هر دستِ بریده، باغ برمیخیزد
حملههای موج دیدم، لشکرت آمد به یادم
کشتی صدپاره دیدم، پیکرت آمد به یادم