ای حرمت قبلۀ مراد قبایل!
وی که بوَد قبله هم به سوی تو مایل
قریه در قریه پریشان شده عطر خبرش
نافۀ چادر گلدار تو با مُشک تَرَش
کویر خشک حجاز است و سرزمین مناست
مقام اشک و مناجات و سوز و شور و دعاست
گل بر من و جوانى من گریه مىکند
بلبل به همزبانى من گریه مىکند
لب خشک و داغی که در سینه دارم
سبب شد که گودال یادم بیاید