نسل حماسه، وارثان کربلا هستیم
نسلی که میگویند پایان یافت، ما هستیم
آمادهاند، گوش به فرمان، یکی یکی
تا جان نهند بر سر پیمان یکی یکی
سبز همچون سرو حتی در زمستان ایستادم
کوهم و محکم میان باد و طوفان ایستادم
دوباره زلف تو افتاد دست شانۀ من
طنین نام تو شد شعر عاشقانۀ من
شهید کن... که شهادت حیات مردان است
ولی برای شما مرگ، خط پایان است
رخصت بده از داغ شقایق بنویسم
از بغض گلوگیر دقایق بنویسم
کی صبر چشمان صبورت سر میآید؟
کی از پس لبخندت این غم برمیآید؟
نتوان گفت که این قافله وا میماند
خسته و خُفته از این خیل جدا میماند