وقتی در خانۀ علی میلرزد
دنیا به بهانۀ علی میلرزد
درختان را دوست میدارم
که به احترام تو قیام کردهاند
چو موج از سفر ماهتاب میآید
از آب و آینه و آفتاب میآید
گفتم به گل عارض تو کار ندارد؛
دیدم که حیایی شررِ نار ندارد
عالم از شور تو غرق هیجان است هنوز
نهضتت مایهٔ الهام جهان است هنوز