با ظلم بجنگ، حرف مظلوم این است
راهی که حسین کرده معلوم این است
ای کاش مردم از تو حاجت میگرفتند
از حالت چشمت بشارت میگرفتند
زندگی جاریست
در سرود رودها شوق طلب زندهست
چون بر او خصم قسم خوردۀ دین راه گرفت
بانگ برداشت، مؤذّن كه: خدا! ماه گرفت
باز از بام جهان بانگ اذان لبریز است
مثنوی بار دگر از هیجان لبریز است
چون جبرئیل، حکم خدای مبین گرفت
در زیر پر بساط زمان و زمین گرفت