دل، این دلِ تنگ، زیر این چرخ کبود
یک عمر دهان جز به شکایت نگشود
شب، شبِ اشک و تماشاست اگر بگذارند
لحظهها با تو چه زیباست اگر بگذارند
باران ندارد ابرهای آسمانش
باران نه اما چشمهای مهربانش...
چه سفرهای، چه كرمخانهای، چه مهمانی
چه میزبانی و چه روزیِ فراوانی