امشب شهادتنامۀ عشاق امضا میشود
فردا ز خون عاشقان، این دشت دریا میشود
بوی بهشت میوزد از کربلای تو
ای کشتهای که جان دو عالم فدای تو
آه از دمی که در حرم عترت خلیل
برخاست از درای شتر بانگِ الرّحیل
توفان خون ز چشم جهان جوش میزند
بر چرخ، نخل ماتمیان دوش میزند!
ما شیعۀ توایم دل شادمان بده
ویران شدیم، خانۀ آبادمان بده
ای دلنگران که چشمهایت بر در...
شرمنده که امروز به یادت کمتر...
مشتاق و دلسپرده و ناآرام
زین کرد سوی حادثه مَرکب را
مرا به ابر، به باران، به آفتاب ببخش
مرا به ماهی لرزان کنار آب ببخش
با دشمن خویشیم شب و روز به جنگ
او با دم تیغ آمده، ما با دل تنگ
باز باران است، باران حسینبنعلی
عاشقان، جان شما، جان حسینبنعلی
برخیز که راه رفته را برگردیم
با عشق به آغوش خدا برگردیم