ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
خوشا آنان که چرخیدند در خون
خدا را ناگهان دیدند در خون
میآیم از رهی که خطرها در او گم است
از هفتمنزلی که سفرها در او گم است
بهنام او که دل را چارهساز است
به تسبیحش زمین، مُهر نماز است
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام