ما منتظران همیشه مشغول دعا
هستیم شبانهروز در ذکر و ثنا
آن روز با لبخند تا خورشید رفتی
امروز با لبخند برگشتی برادر
ای دلنگران که چشمهایت بر در...
شرمنده که امروز به یادت کمتر...
گفتم سر آن شانه گذارم سر خود را
پنهان کنم از چشم تو چشم تر خود را
اینگونه که با عشق رفاقت دارد
هر لحظه لیاقت شهادت دارد
پرنده کوچ نکردهست زیر باران است
اگرچه سنگ ببارد وگرچه طوفان است
با دشمن خویشیم شب و روز به جنگ
او با دم تیغ آمده، ما با دل تنگ
برخیز که راه رفته را برگردیم
با عشق به آغوش خدا برگردیم