ای کعبه به داغ ماتمت نیلیپوش!
وز تشنگیات فرات در جوش و خروش
همیشه تا که بُوَد بر لب مَلَک تهلیل
هماره تا که بشر راست ذکر ربّ جلیل
شد وقت آنكه از تپش افتند كائنات
خورشید ایستاد كه «قد قامتِ الصّلاة»
قامت کمان کند که دو تا تیر آخرش
یکدم سپر شوند برای برادرش