غریبِ در وطن، میسوخت آن شب
درون خویشتن، میسوخت آن شب
اول دفتر به نام خالق اکبر
آنکه سِزَد نام او در اولِ دفتر
ای آنکه غمت وقف دلِ یاران شد
بر سینه نشست و از وفاداران شد
زیر بار کینه پرپر شد ولی نفرین نکرد
در قفس ماند و کبوتر شد ولی نفرین نکرد
من غم و مهر حسین با شیر از مادر گرفتم
روز اول کآمدم دستور تا آخر گرفتم