ای غم، تو که هستی؟ از کجا میآیی؟
هر دم به هوای دل ما میآیی
وقتی خدا بنای جهان را گذاشته
در روح تو سخاوت دریا گذاشته
زندگی جاریست
در سرود رودها شوق طلب زندهست
باز از بام جهان بانگ اذان لبریز است
مثنوی بار دگر از هیجان لبریز است
جاده و اسب مهیاست بیا تا برویم
کربلا منتظر ماست بیا تا برویم
از نو شکفت نرگس چشمانتظاریام
گل کرد خارخار شب بیقراریام