چه حرفهای زلالی که رودهای روانند
چه نورها، چه سخنها که با تو در جریانند
شد چهل روز و باز دلتنگیم
داغمان تازه مانده است هنوز
دارد از جایی بشارتهای پنهان میدهد
بیشتر نهج البلاغه بوی قرآن میدهد
چو بر گاه عزّت نشستی امیرا
رأیت نعیماً و مُلکاً کبیرا
امام رو به رهایی عمامه روی زمین
قیامتی شد ـ بعد از اقامه ـ روی زمین