قصیدهٔ تائیه

شعر، بهترین ابزار رسانه آن روزگار بود که به سرعت زبان به زبان می‌گشت و همه جا منتشر می‌شد و آسان در خاطره‌ها نقش می‌بست. از این رو امام رضا(علیه‌السلام) در راه نشر فضایل اهل‌بیت و معرفی نقش پیشوایی و طلايه‌دارانهٔ آنان در میان امت، بیان مظلومیت آنان و ستمی که در طول تاریخ برا آنان رفته بود، بهترین استفاده‌ها را از هنر شعر برده، شاعران را به ایفای نقش کارآمدشان در این زمینه تشویق فرمود. شاعران دوست‌دار و پیرو اهل‌بیت نیز که خود را نسبت به بیان حقايق و نشر فضایل این خاندان پاک موظف می‌دانستند، در ایفای رسالت، نهایت توان خود را به کار بستند. «دعبل خزاعی» یکی از این شاعران بود او بر امام رضا(علیه‌السلام) وارد شد و قصیدهٔ «تائیهٔ» خود را برای حضرت خواند. این قصیده چنین آغاز می‌شود:

مدارس آیات خلت من تلاوة     و منزل وحي مقفر العرصات
مدارسی که آیات قرآن در آن خوانده می‌شد اینک خاموش شده، و محل فرود آمدن وحی اکنون خالی از ساکنان است.

لآل رسول الله بالخيف من منی     و بالركن و التعريف و الجمرات
مدرسه‌هایی که از آل رسول بود و در «خیفِ» منی؛ و در خانۀ خدا و جمرات قرار داشت.

دیار علي و الحسين وجعفر        و حمزة والسجاد ذي الثفنات
سرزمین (خانه) علی، حسین، جعفر؛ و حمزه و سجاد -که سجدہ‌گاه‌های او پینه بسته- از وجودشان تھی شده است.

منازل جبريل الأمين یحلّها         من الله بالتسليم والرحمات
خانه‌هایی که جبرئیل امین در آن‌ها وارد می‌شد؛ و سلام و رحمت‌های الهی را [برای ساکنان آن خانه‌ها] به همراه می‌آورد.

أئمة عدل يقتدى بفعالهم         و يؤمن فيهم زلة العثرات
امامانی دادگر بودند که به منش و کردار آنان اقتدا می‌شد؛ و از آنان بیم لغزش نمی‌رفت.

أرى فيئهم في غيرهم متقسماً     و أيديهم عن فيئهم صفرات
اکنون می‌بینیم که اموال [و خلافت] ایشان میان دیگران تقسیم شده؛ و دست اینان از اموالشان تھی است. (۱)


هنگامی که «دعبل خزاعی» به این بیت رسید:

و قبر ببغداد لنفس زکیة        تضمّنها الرحمن في الغرفات
و قبری در بغداد از آنِ پاکیزه انسانی است؛ که خداوند او را در مراتب عالی رحمت خویش قرار دهد.

امام فرمود: در این جا یک بیت بیفزایم که قصیده‌ات کمال یابد؟
دعبل گفت: آری ای فرزند رسول خدا. امام فرمود:

و قبر بطوس یا لها من مصیبة    توقد في الأحشاء بالحرقات
و قبرى در شهر طوس است كه وا مصيبتا از غم و اندوهش كه شعله مصيبتش درون را در آتش غم می‌گدازد.

دعبل گفت: ای فرزند رسول خدا، قبری که در طوس قرار دارد از آنِ کیست؟
امام فرمود: آن، قبر من است. دیری نخواهد پایید که طوس محل رفت و آمد شیعیان و زائران من خواهد شد. (۲)

چون دعبل از خواندن قصیدهٔ خود فراغت یافت امام برخاست و کیسه‌ای حاوی ششصد دینار (۳) برای دعبل فرستاد. دعبل کیسهٔ زر را باز گرداند و گفت: «به خدا سوگند، برای این‌ها به این جا نيامدم، چرا که از مال دنیا بی‌نیازم، بلکه آمدم تا سلام گویم و با دیدن روی خجسته‌اش دیدگان خویش را متبرک کنم. حال اگر بخواهد به من عنایتی کند، از تن‌پوش و جامهٔ خود به من عطا کند که این برای من خوشایندتر است».

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱. دعبل قصیدهٔ خود را با بیان مظلومیت این خاندان و آنچه از سوی حاکمان بر ایشان رفته بود دنبال کرد. او قصیدهٔ خود را با توصیف قیام و خروج امام زمان(عجل‌الله‌فرجه) و این‌که ملت‌ها و امت‌ها در انتظار ظهور او هستند و چون از پس پردهٔ غیب برآید، زمین را پر از عدل و داد خواهد کرد، به پایان رساند. پیشوایان هدایت، ج۱۰ (ثامن الأئمة حضرت امام رضا علیه‌السلام)، ص۲۱۷؛ به نقل از دیوان دعبل خزاعی،  ۱۲۴.
۱. پیشوایان هدایت، ج۱۰ (ثامن الأئمة حضرت امام رضا علیه‌السلام)، ص۲۳۳؛ به نقل از عیون اخبار الرضا ۲/ ۲۱۸ و اعلام الوری ۲/ ۵۹-۶۰.
۳. همان؛ عیون اخبار الرضا ۲/ ۲۶۳؛ کمال الدین/ ۳۷۳-۳۷۶؛ دلائل الإمامه، ۱۸۲ و....

پدیدآورنده