دعاگوی همه

مِهرم حسین، ماهم حسن
اشکم حسین، آهم حسن

از غربت بی‌انتهایت گریه کردم
با مادرت زهرا برایت گریه کردم

در هجمۀ نامهربانی مهربان بودی
هر شب دعاگوی همه همسایگان بودی

«یَابنَ اَمیرِالمُؤمِنین، یَابنَ رَسُولِ اللَّه»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تیر غمت، در دل نشست
بغض مرا، نامت شکست

دل‌تنگی و دل‌خونی اما دل‌نشینی
تنها تو، تنها تو، مُعِزُّ المؤمنینی

بر دشمنانش کی کسی غیر تو می‌بخشد؟
مانند مادر دست پر خیر تو می‌بخشد

«یَابنَ اَمیرِالمُؤمِنین، یَابنَ رَسُولِ اللَّه»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آقا تو و من زیر دِین
با اذن تو، گفتم حسین

«لا یَوم...» گفتی تا که همراهت ببارم
اشک مُحرّم را من از لطف تو دارم

در بی‌کسی‌ها همچو زینب یا حسن گفتم
دلتنگی‌ام را حسرتم را با حسن گفتم

«یَابنَ اَمیرِالمُؤمِنین، یَابنَ رَسُولِ اللَّه»