شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

می‌روی دست به دست...

ماییم در انحصار تن زندانی
ما هیچ نداریم به جز حیرانی
اما تو سری و می‌روی دست به دست
سرگردانی کجا و «سر» گردانی!