رفتهست آن حماسۀ خونین ز یادها
دارد زیاد میشود ابنزیادها
آقای عشق! پرچم سبز و مقدّست
این روزها رها شده در دست بادها
بعد از تو کفر و ظلم، زمین را گرفته است
دنیا شدهست مضحکۀ عدل و دادها..
آیا زمان آن نرسیدهست در جهان
نفرین شوند باز هم این قوم عادها؟
کی می شود که طالب خونت بیاید و،
نام تو تا همیشه بماند به یادها