شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

این‌گونه شهادتی...

امروز که انتهای دنیای من است
آغاز تمام آرزوهای من است
بی‌سر... پهلوشکسته... لب‌تشنه... غریب
این‌گونه شهادتی تمنّای من است

من ماندم و بغض لحظه‌هایی کوتاه
با چهرۀ خیس نور در تابش ماه
یک حسّ غریب در دلم می‌گوید
هنگام شهادت است ان‌شاءالله