شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

ختم به خیر

آیینه بود و عاقبت او به خیر شد
دل را سپرد دست حسین و «زهیر» شد

هرکس گره به حبل متین خورد شد زهیر
هرکس که از امام جدا شد زبیر شد

بودند در رکاب علی عده‌ای ولی
شد عمرشان تباه که ختم به غیر شد

اما زهیر قصه‌اش از جنس دیگری‌ست
او هم‌رکاب حر و حبیب و بریر شد

جنگید و پیش چشم امامش به خون نشست
این قصه با شهادت ختم به خیر شد