شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

خنکای آب

او غربت آفتاب را حس می‌کرد
در حادثه، التهاب را حس می‌کرد
بی‌تابی کودکانش، آتش می‌زد
وقتی خنکای آب را حس می‌کرد