شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

زندگی یعنی...

مرگ باید سجده باشد، سجدۀ پیش از قیام
اشهدم را خوانده‌ام ای مرگ زیبا السّلام

من چه دارم؟ یک دل دیوانه و یک جان مست
می‌توانم رفت تا عرش خدا با هرکدام

باید از این پس مرا در یادها پیدا کنند
شاعرم گم کرده دل، گم کرده جان، گم کرده نام

روز و شب با کربلا هم‌داستان بودم ولی
عاقبت در روضۀ آخر نیاوردم دوام

زندگی یعنی به روی نیزه لبخند حسین
مرگ یعنی کاروان عاشقان در راه شام

زندگی شعری‌ست محکم با ردیف مرگ من
وای اگر این شعر با ماندن بماند ناتمام

می‌روم اما بمان، ای عشق! با یاران من
سایۀ تو بر سرِ سرگشتگی‌ها مستدام