شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

لِمَن المُلک

بسم الله الرحمن الرحیم
هست کلید در گنج حکیم

فاتحۀ فکرت و ختم سخن
نام خدای است بر او ختم کن...

اول و آخر به وجود و صفات
هست‌کن و نیست‌کن کائنات...

با جبروتش که دو عالم کم است
اول ما وآخر ما یک‌دم است

کیست در این دیرگه دیرپای
کو لِمَن المُلک زند جز خدای

بود و نبود آنچه بلند است و پست
باشد و این نیز نباشد که هست

پرورش‌آموختگان ازل
مشکل این کار نکردند حل

کز ازلش علم، چه دریاست این!
تا ابدش ملک، چه صحراست این!

کشمکش هر چه در او زندگی‌ست
پیش خداوندی او بندگی‌ست...