شعر هیأت شعر عاشورایی نثر ادبی اشعار مذهبی

نایب الزّیاره

ای نسیم صبحدم که از کنار ما عبور می‌کنی
زودتر اگر رسیدی و
دست و صورتی به گوشۀ ضریح او کشیدی و
از شمیم وصل شادمان شدی،
لطف کن
از تمام شاخه‌ها و برگ‌ها
رودها و چشمه‌ها
کوه‌ها و تپّه‌ها
از تمام گام‌ها، شتاب‌ها، درنگ‌ها
با دلی شکسته، یاد کن
لطف کن
از تمام بازمانده‌ها
از تمام غنچه‌های بی‌پناهِ غزّه و عراق و شام
از عقیق‌های بی‌یمن
از اویس‌های بی‌قرَن
از کبوترانِ تشنه و به هم فشردۀ منا
با دلی شکسته، یاد کن
ای نسیم صبحدم، سفر به خیر
نایب‌الزّیاره باش!