اگر مجال گریزت به خانه هم باشد
برای اینکه نمیرد حیات، میمانی
عمری به فکر مردمان شهر بودی
اما کسی حالا به فکر مادرت نیست
تیر نگذاشت که یک جمله به آخر برسد
هیچکس حدس نمیزد که چنین سر برسد
به دست شعلههای شمع دادم دامن خود را
مگر ثابت کنم پروانهمسلک بودن خود را
همهٔ حیثیت عالم و آدم با توست
در فرات نفسم گام بزن، دم با توست