باز غم راه نفس بر قلب پیغمبر گرفت
باز از دریای ایمان، آسمان گوهر گرفت
ای حریمت رشک جنّات النّعیم
خطّ تو خطّ صراطالمستقیم
ای آفتاب فاطمه، در شهر ری مقیم
ری طور اهل دل، تو در آن موسی کلیم
از سمت مدینه خبر آورد نسیمی
تا مژده دهد آمده مولود عظیمی
پیغمبر و زهرا و حیدر یک وجودند
روز ازل تصویر یک آیینه بودند
این آفتاب مشرقی بیکسوف را
ای ماه! سجده آر و بسوزان خسوف را
ای دانش و کمال و فضیلت سه بندهات
دشمن گشادهرو، ز گلستان خندهات
بر عفو بیحسابت این نکتهام گواه است
گفتی که یأس از من بالاترین گناه است