دلا ز معرکه محنت و بلا مگریز
چو گردباد به هم پیچ و چون صبا مگریز
چه سالها در انتظار ذوالفقار حیدری
تویی که در احاطۀ یهودیان خیبری
ای آسمان به راز و نیازت نیازمند
آه ای زمین به سوز و گدازت نیازمند
ز آه سینۀ سوزان ترانه میسازم
چو نی ز مایۀ جان این فسانه میسازم