باید که برای تو سرِ دار بمیرم
یکباره به پایت صد و ده بار بمیرم
چگونه وصف کنم شاعرانه کیست علی؟
شبیه نیست به غیر از خودش؛ علیست علی
«فاش میگویم و از گفتۀ خود دلشادم»
من غلام علیام از دو جهان آزادم
تویی که میدمی از عرش هر پگاه، علی
منوّرند به نور تو مهر و ماه، علی
به قرآنی که داری در میان سینهات سوگند
که هرگز از تو و از خاندانت دل نخواهم کند
مرا مباد که با فخر همنشین باشم
غریبوار بمیرم، اگر چنین باشم
ما عشق تو را به سینه اندوختهایم
در آتش عشق، بال و پر سوختهایم
خدا مرا ز ولای علی جدا نکند
من و خیال جدایی از او؟ خدا نکند
صدایی به رنگ صدای تو نیست
به جز عشق نامی برای تو نیست