دنیای کلام تو جهان برکات است
عمریست جهان ریزهخور این کلمات است
صبح است و در بزم چمن، هر گل تبسمّ میکند
باغ از طراوت، حُسن یوسف را تجسّم میکند
بخوان هشتمین جلوۀ ربنا را
امام قدر را امیر قضا را
بر او سلام که شایستۀ سلام است او
که از سلالۀ ابن الرضا، به نام است او
چه خبر شد که راه بندان است
کوچه کوچه پر از غزلخوان است
اى نفس صبحدم! دعاى که دارى؟
بوى خدا مىدهى، صفاى که دارى؟