قلم چگونه گذارد قدم به ساحت تو
توان واژه کجا بود و طرح صحبت تو
بوی بهشت میوزد از کربلای تو
ای کشتهای که جان دو عالم فدای تو
تویی که نام تو در صدر سربلندان است
هنوز بر سر نی چهرۀ تو خندان است
به تعداد نفوس خلق اگر سوی خدا راه است
همانقدر انتخاب راه دشوار است و دلخواه است
رسید و گرد راهش کهکشانها را چراغان کرد
قدم برداشت، نیشابور را فیروزه باران کرد