کوچه کوچه نسیم سامرّا
عطر غم از عراق آورده
در هر مصیبت و محنی فَابکِ لِلحُسَین
در هر عزای دلشکنی فَابکِ لِلحُسَین
بعد از سه روز جسم عزیزش کفن نداشت
یوسفترین شهید خدا پیرهن نداشت
امشب از آسمان چشمانت
دستهدسته ستاره میچینم
خورشید هر شب میدمد از مشرق پیشانیات
وادی طور است این زمین یا خلوت عرفانیات
آن شب میان هالهای از ابر و دود رفت
روشنترین ستارهٔ صبح وجود رفت
عالمى سوخته از آتش آهِ من و توست
این در سوخته تا حشر گواهِ من و توست
سیلاب میشویم و به دریا نمیرسیم
پرواز میکنیم و به بالا نمیرسیم