طنین «آیۀ تطهیر» در صدایش بود
مدینه تشنۀ تکرار ربّنایش بود
میوزد در کربلا عطر حضور از قتلگاه
میکند انگار خورشیدی ظهور از قتلگاه
ای لوای تو برافراشته بر قلّۀ نور
کرده نور رُخَت از پردۀ ابهام، عبور
دلم از شبنشینیهای زلفش دیر میآید
مسیرش پیچ در پیچ است و با تأخیر میآید
دلی که الفت دیرینه با بلا دارد
همیشه دست در آغوشِ اِبتلا دارد