ای آنکه قسم خورده به نام تو خدایت
بیدار شده شهر شب از بانگ رهایت
چشمان منتظر خورشید، با خندههای تو میخندد
آه ای تبسم روحانی، هستی به پای تو میخندد
قد قامت تو کلام عاشورا بود
آمیخته با قیام عاشورا بود
دارم دلی از شوق تو لبریز علیجان
آه ای تو بهار دل پاییز علیجان
چه جانماز پی اعتكاف بر دارد
چه ذوالفقار به عزم مصاف بر دارد