دیشب میان پنجرهها صحبت تو بود
حرف از دل غریب من و غیبت تو بود
هزار حنجره فریاد در گلویش بود
نگاه مضطرب آسمان به سویش بود
چشمم به هیچ پنجره رغبت نمیکند
جز با ضریح پاک تو صحبت نمیکند
عاشقان را سر شوريده به پيكر عجب است
دادن سر نه عجب، داشتن سر عجب است!
رفتم من و، هوای تو از سر نمیرود
داغ غمت ز سینهٔ خواهر نمیرود