چون گنج، نهان کن غم پنهانی خویش
منما به کسی بی سر و سامانی خویش
به زیر تیغ نداریم مدعا جز تو
شهید عشق تو را نیست خونبها جز تو
تا باد مرکبیست برای پیام تو
با هر درخت زمزمهوار است نام تو
از «الف» اول امام از بعد پیغمبر علیست
آمر امر الهی شاه دینپرور علیست
این شنیدم که چو آید به فغان طفل یتیم
افتد از نالۀ او زلزله بر عرش عظیم
عمریست که دمبهدم علی میگویم
در حال نشاط و غم علی میگویم
کی رفتهای ز دل که تمنا کنم تو را
کی بودهای نهفته که پیدا کنم تو را