سکه شدن و دو رو شدن آسان است
آلودۀ رنگ و بو شدن آسان است
دیدن یک مرد گاهی کار طوفان میکند
لحظهای تردید چشمت را پشیمان میکند
داشت میگفت خداحافظ و مادر میسوخت
آب میریخت ولی کوچه سراسر میسوخت
رفتی سبد سبد گل پرپر بیاوری
مرهم برای زخم كبوتر بیاوری
پایان یکیست، پنجرهٔ آسمان یکیست
خورشید بین این همه رنگینکمان یکیست