گوش کن گوش، صدای نفسی میآید
مَشک بر دوش، از آن دور، کسی میآید
بهنام آنکه جان را فکرت آموخت
چراغ دل به نور جان برافروخت
زخمی شکفته، حنجرهای شعلهور شدهست
داغ قدیمی من از آن تازهتر شدهست
دل غریب من از گردش زمانه گرفت
به یاد غربت زهرا شبی بهانه گرفت