تا آسمانت را کمی در بر بگیرد
یک شهر باید عشق را از سر بگیرد
بیمار کربلا، به تن از تب، توان نداشت
تاب تن از کجا، که توان بر فغان نداشت
به رغم سیلی امواج، صخرهوار بایست
در این مقابله چون کوه استوار بایست!
هجده بهار رفت زمین شرمسار توست
آری زمین که هستی او وامدار توست