صدای کربوبلای حسین میآید
به هوش باش، صدای حسین میآید
زینب صُغراست او؟ یا مادر کلثوم بوده؟
یا خطوط درهم تاریخ نامفهوم بوده؟
اذان میافکند یکباره در صحرا طنینش را
و بالا میزند مردی دوباره آستینش را
عصر تاسوعاست ای نقّاش فردا را نکش
صبح دریا را کشیدی ظهر صحرا را نکش
تا آسمانت را کمی در بر بگیرد
یک شهر باید عشق را از سر بگیرد
این محبّت آسمانی است یا زمینی است؟
این کشش فقط خیالی است یا یقینی است؟