سر میگذارد آسمان بر آستانت
غرقیم در دریای لطف بیکرانت
فکر کردی که نمانده دل و... دلسوزی نیست؟
یا در این قوم به جز دغدغهٔ روزی نیست؟
ای صفت خاص تو واجب به ذات
بسته به تو سلسلۀ ممکنات
به کعبه رفتم و زآنجا هوای کوی تو کردم
جمال کعبه تماشا به یاد روی تو کردم...
سلامٌ علی آل طاها و یاسین
سلامٌ علی آل خَیرِ النَّبِیِّین
توبۀ من را شکسته اشتباه دیگری
از گناهی میروم سوی گناه دیگری
میداد نسيم سحری بوی تنت را
از باد شنيدم خبر آمدنت را