چه رنجها که به پیشانی تو دیده نشد
که غم برای کسی جز تو آفریده نشد
نگاهم در نگاه شب، طنینانداز غوغاییست
کمی آنسوتر از شبگریههایم صبح فرداییست
ببین که بیتو نماندم، نشد کناره بگیرم
نخواستم که بیفتد به کوره راه، مسیرم
همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی
چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویی