امشب ز غم تو آسمان بیماه است
چشم و دل ما قرین اشک و آه است
وقتی خدا بنای جهان را گذاشته
در روح تو سخاوت دریا گذاشته
از عشق بپرسید، که با یار چه کردند؟
با آن قد و بالای سپیدار، چه کردند
محمّدا به که مانی؟ محمّدا به چه مانی؟
«جهان و هر چه در او هست صورتاند و تو جانی»
آسمان ابریست، آیا ماه پیدا میشود؟
ماه پنهان است، آیا گاه پیدا میشود؟
سنگها آینهها نام تو را میخوانند
اهل دل، اهل صفا، نام تو را میخوانند...
چه کُند میگذرد لحظههای دور از تو
نمیکنند مگر لحظهها عبور از تو
همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی
چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویی