قسمت این بود که با عشق تو پرواز کنم
و خدا خواست که بیدست و سر، آغاز کنم
از سمت مدینه خبر آورد نسیمی
تا مژده دهد آمده مولود عظیمی
از روی توست ماه اگر اینسان منوّر است
از عطر نام توست اگر گل، معطّر است
کنج اتاقم از تب و تاب دعا پر است
دستانم از «کذالک» از «ربنا» پر است
مردان غیور قصّهها برگردید
یک بار دگر به شهر ما برگردید