بیا که شیشه قسم میدهد به عهد کهن
که توبه بشکن، اینبار هم به گردن من
در سکوتی لبالب از فریاد گوشه چشمی به آسمان دارد
یک بغل بغض و تاول و ترکش، یک بغل بغض بیکران دارد
به نام خداوند بالا و پست
كه از هستیاَش هست شد، هر چه هست...
آتشفشان زخم منم، داغ دیدهام
خاکسترم، بهار به آتش کشیدهام
با ذكر یا كریم همه یاكریمها
خواندند با تو یا علی و یا عظیمها