ما منتظران همیشه مشغول دعا
هستیم شبانهروز در ذکر و ثنا
از «من» که در آینهست بیزارم کن
شبنم بنشان به چهرهام، تارم کن
با دشمن خویش روبهرو بود آن روز
با گرمی خون غرق وضو بود آن روز
آه است به روی لب عالم، آه است
هنگام وداع سخت مهر و ماه است
برگشتنت حتمیست! آری! رأس ساعت
هرچند یک شب مانده باشد تا قیامت
مرا سوزاند آخر، سوز آهی
که برمیخواست از هُرم گناهی
ای تا به قیامت علم فتح تو قائم
سلطان دو عالم، علی موسی کاظم
اینگونه که با عشق رفاقت دارد
هر لحظه لیاقت شهادت دارد