شدهست خیره به جاده دو چشم تار مدینه
به پیشوازی تنهاترین سوار مدینه
این اشکهای داغ را ساده نبینید
بَر دادن این باغ را ساده نبینید
بهار و باغ و باران با تو هستند
شکوه و شوق و ایمان با تو هستند
خدایا رحمتی در کار من کن
به لطف خود هدایت یار من کن
دلش میخواست تا قرآن بخواند
دلش میخواست تا دنیا بداند