آهن شدهایم و دلمان سنگ شده
دلسنگی ما بی تو هماهنگ شده
قسمت این بود که با عشق تو پرواز کنم
و خدا خواست که بیدست و سر، آغاز کنم
محمّدا به که مانی؟ محمّدا به چه مانی؟
«جهان و هر چه در او هست صورتاند و تو جانی»
آسمان ابریست، آیا ماه پیدا میشود؟
ماه پنهان است، آیا گاه پیدا میشود؟
فکر میکردم که قدری استخوان میآورند
بعد فهمیدم که با تابوت، جان میآورند
چه کُند میگذرد لحظههای دور از تو
نمیکنند مگر لحظهها عبور از تو
کنج اتاقم از تب و تاب دعا پر است
دستانم از «کذالک» از «ربنا» پر است
خم نخواهد کرد حتی بر بلند دار سر
هرکسی بالا کند با نیت دیدار سر