اگر مجال گریزت به خانه هم باشد
برای اینکه نمیرد حیات، میمانی
سلام خاک رسولان! سلام ارض فلسطین!
چقدر زخم به تن داری ای ستارۀ خونین
عمری به فکر مردمان شهر بودی
اما کسی حالا به فکر مادرت نیست
خبر رسید که در بند، جاودان شدهای
ز هر کرانه گذشتی و بیکران شدهای
به دست شعلههای شمع دادم دامن خود را
مگر ثابت کنم پروانهمسلک بودن خود را
فارغ نگذار نَفْس خود را نَفَسی
تا بندهٔ نفس سرکشی در قفسی